مقدمه
شرایط و عواملی که موجب به خطر افتادن سلامت نیروی کار میشوند، تقریباً در همه محیطهای کار وجود دارند؛ اما نوع و شدت آنها در محیطهای مختلف، متفاوت است. مثلاً یک دفتر کار اداری ممکن است دارای مخاطراتی باشد که مربوط به سیستم تهویه، روشنایی، دمای محیط و مواردی ازایندست هست.
شناسایی مخاطرات موجود در محیط کار، گاهی اوقات بسیار ساده است مثلاً عاملی موجب واکنش آلرژیک در نیروی کار گشته و یا با عوارض بهداشتی ساده همچون سوزش چشم یا گلو ظاهر میشود؛ اما چه بسیار مخاطراتی که با پتانسیل بالایی از آسیبرسانی همراه بوده اما شناسایی و تشخیص آنها بهسادگی امکانپذیر نیست.
باگذشت سالها، قابلیت شناسایی، تشخیص و کنترل چنین مخاطراتی در محیط کار بهصورت یک تخصص درآمده که امروزه بنام بهداشت حرفهای (بهداشت شغلی) موسوم است. البته امروزه عملکرد بهداشت حرفهای بسیار فراتر از فعالیتهایی است که سالها پیش صرفاً در راستای شناسایی و کنترل مخاطرات مراکز صنعتی صورت میپذیرفته است. در حال حاضر خدمات بهداشت حرفهای کلیه مشاغل صنعتی، غیر صنعتی، کشاورزی و خدماتی را دربرمی گیرد.
بهداشت حرفهای را میتوان بهطور خلاصه علم و هنر تأمین بهداشت در محیطهای کار تعریف کرد و یک متخصص بهداشت حرفهای کسی است که وظیفه شناسایی، ارزشیابی و حذف یا کنترل عوامل مخاطرهآمیز شغلی را به عهده دارد.
نظر به اینکه بیتوجهی و عدم کنترل عوامل زیانآور میتواند عدم آسایش، بیماری یا نقص عضو قابلملاحظه ای را در نیروی کار یا دیگر افراد جامعه در برداشته باشد، لذا اقدامات کنترلی جهت پیشگیری از اثرات سوء عوامل فوق اصلیترین هدفی است که یک متخصص بهداشت حرفهای پس از شناسایی و ارزشیابی عوامل زیانآور تعقیب میکند.
تاریخچه و توسعه بهداشت حرفهای
الف – تاریخچه بهداشت حرفهای در جهان
اگرچه مخاطرات بهداشتی محیط کار موضوعی است که در سالهای اخیر موردتوجه جدی و گسترده بسیاری از صاحبنظران قرارگرفته اما توسعه آن موضوع تازهای نیست. در حقیقت وجود ارتباط بین محیط کار و سلامت نیروی کار موضوعی است که از صدها سال پیش شناختهشده است. شواهد چنین ادعایی را میتوان حتی در امپراتوری روم و مصر باستان ردیابی کرد.
برای مثال، در چهارصد سال پیش از میلاد مسیح، بقراط اثرات زیانآور مواجهه با سرب را شناسایی کرده و از آنها در نوشتههایش یاد میکند. درنتیجه چنین یافتههایی بود که ازآنپس برای استخراج از معادن و ذوب سرب عمدتاً از بردگان استفاده شد. با توجه به اینکه در آن عصر حکومتها هیچگونه مسئولیتی در برابر بردگان نداشتند، بدیهی است که اقدامات خاصی نیز برای حل مشکلات آنها صورت نمیپذیرفت و چهبسا کار تحت چنین شرایطی را درواقع نوعی تنبیه و مجازات میدانستند.
از دیگر شواهد موضوع فوق، یادداشتهایی است که از رومیان در قرن نخست پس از میلاد، در خصوص مخاطرات کار با ترکیبات حاوی روی و گوگرد بهدستآمده است. پلنی، یکی از رومیانی که در همان عصر میزیسته، خطرات سولفور را شناسایی کرده و توصیه میکند که برای جلوگیری از خطرات ناشی از گردوغبار این ماده، کارگران از ماسک استفاده کنند.
تقریباً صدسال بعد، گالن یکی از یونانیانی است که در رابطه با درمان و آسیبشناسی مسمومیت با سرب نوشتههایی را از خود بجای گذارده است.
در سال ۱۴۷۳ النبوگ نخستین نشریه بهداشتی در مورد بیماریها و آسیبهای شغلی را انتشار داد. او در این مجموعه در رابطه با بیماریهای شغلی و صدماتی که در میان کارگران معادن طلا شایع است مطالبی را به رشته تحریر درآورد. او همچنین نکاتی در رابطه با اثرات سمی منواکسید کربن، جیوه، سرب و اسید نیتریک نگاشته است. در این مطالب نکاتی آموزشی در خصوص بهداشت حرفهای و برخی اقدامات ساده پیشگیرانه جهت کنترل مواجهه با عوامل زیانآور شغلی ارائهشده است.
در قرن بعد محقق آلمانی دیگری بنام اگریکولا که یکی از دو چهره شاخص بهداشت حرفهای در قرن شانزدهم است، به توصیف بیماریهایی پرداخت که در میان کارگران معادن متداول است. او که در سال ۱۵۲۶ بهعنوان پزشک رسمی شهر صنعتی و معدنی جاکیمسال در ایتالیا انتخاب شد بامطالعه نزدیک فعالیتهای کارگران معدن توانست کتاب جامعی در ۱۲ جلد درباره جنبههای مختلف معدن شناسی و اکتشاف و استخراج بنویسد که در سال ۱۵۵۶، یعنی یک سال پس از مرگ وی منتشرشده در جلد ششم این کتاب از ابزار و ماشینآلات تهویه معدن و همچنین بیماریهای حرفهای و حوادث شغلی که معدنچیان به آن گرفتار میشدهاند، صحبت شده است. وی به اثر سوء عدم تهویه مناسب در معادن و زیانآور بودن آن برای معدنچیان توجه خاص داشت. اگریکولا برای محافظت معدنچیان در برابر گردوغبار، اولاً استفاده از تهویه مناسب و ثانیاً انداختن پارچهای نازک بر روی صورت کارگران را توصیه کرد.
بنا به نوشته اگریکولا، حوادث در معدن بهصورت سقوط از نردبانهای چوبی یا فروریختن سقف و دیوارهای معدن بر سرکارگران و همچنین غرق شدن در گودالهای پرآبی که در کف و اعماق بعضی از معادن ایجاد میشد، بسیار شایع بود.
در سال ۱۵۶۷ یعنی یازده سال پس از انتشار کتاب اگریکولا، اولین رسالهای که تماماً به امراض شغلی معدنچیان و کارگران ذوب فلز اختصاص دادهشده بود، به قلم پاراسلسوس انتشار یافت. این کتاب هم مانند کتاب اگریکولا پس از مرگ مؤلفش منتشر شد.
پاراسلسوس اهل سوئیس بود. او پس از دریافت درجه پزشکی در شهرهای مختلف ازجمله شهرهای صنعتی مناطق معدنی آلمان و اتریش به کار طبابت پرداخت و تجارب ذیقیمتی برای شناسایی بیماریهای شغلی کسب کرد. او دقیقاً متوجه شده بود که کار در بعضی از معادن منجر به تنگی نفس، سرفه شدید و حتی گاهی لاغری و ضعف واضح میشود.
پاراسلسوس بامهارت و دقت کافی علائم و مشخصات بسیاری از بیماریهای شغلی را شرح داده است اما در میان علت واقعی آنها در مواردی دچار اشتباهاتی شده است بهگونهای که بیماریهای معدنچیان را فقط به هوا و رطوبت معدن نسبت داده است.
او در کتاب معروفش بیماریهای فلزکاران و کارگران ذوب فلز را شرح داده است، اثرات سمی بسیاری از فلزات را شناخته و حالات مسمومیت حاد و مزمن آنها را بیان کرده است. او همچنین اکثر علائم مهمی را که ما امروزه بهعنوان علائم مسمومیت با جیوه میشناسیم تشریح نموده است.
اگرچه کتاب و رساله پاراسلسوس تنها آغاز کار بوده اما باید آن را اثری باارزش شناخت زیرا اولاً نخستین اثری بود که در قرن شانزدهم به شرح بیماریهای ناشی از کار پرداخت و ثانیاً لااقل یکصد و پنجاه سال پس از انتشارش همچنان مورد مراجعه و توجه قرار داشت.
در سال ۱۶۳۳ میلادی یعنی حدود صدسال پس از تاریخی که پاراسلسوس مطالعات خود را درباره اثر فلزات بر بدن انسان شروع کرد، نوزادی در شهر کارپی ایتالیا پا به عرصه وجود نهاد که بعدها بهعنوان یکی از پیشگامان بزرگ قرن هفدهم و پدر طب کار شناخته شد و کتاب معروفش درباره بیماریهای شغلی که در سال ۱۷۰۰ یعنی در سن ۶۷ سالگی وی منتشر شد، یکی از کتب ماندگار بهداشت حرفهای و طب کار به شمار میآید.
رامازینی یا بهطوریکه خود ایتالیاییها تلفظ میکنند راما تسزینی در سال ۱۶۵۹ رشته فلسفه و طب را به پایان رسانید و پسازآن مدت دوازده سال در شهر رم و دیگر شهرهای ایتالیا به طبابت پرداخت و در سال ۱۶۷۱ به استادی دانشگاه شهر مدینا برگزیده شد و سی سال عمر خود را در این شهر گذرانید.
رامازینی مردی فعال و پرکار بود و بهخصوص پرکاری را با دقت مخصوص توأم میکرد. رامازینی به این نکته پی برده بود که کارهای فنی در پیشرفت تمدن بشر از نقش بسیار برجستهای برخوردارند درحالیکه صاحبان حرف و مشاغل فنی از این مشاغل در رنج هستند و به انواع بیماریهای حرفهای گرفتار. علاقه وی به مقوله بهداشت و طب کار آنگونه که خود شرح داده است در یک اتفاق ساده ریشه داشت: تصادفی که من بهعنوان فرصتی برای نوشتن این رساله درباره بیماریهای شغلی از آن استفاده نمودم بهقرار زیر است:
در این شهر که بسیار پرجمعیت و بزرگ است و خانههای آن نزدیک به هم و مرتفع ساختهشدهاند، رسم این است که چاههای فاضلاب را هر سه سال یکمرتبه تمیز کنند. وقتی مردانی که برای این کار استخدام میشوند (کناسان) مشغول تمیز کردن چاه خانه من بودند یکی از آنها مرا متوجه خود ساخت که با اضطرابی زائدالوصف و با دستپاچگی کار میکرد.
از روی دلسوزی از آن بیچاره سؤال کردم که چرا با آرامش بیشتری کار نمیکند تا از خستگی و فشار زیاد اجتناب نماید. در مقابل آن بیچاره مفلوک، چشم از دخمه ملالانگیز برگرفت و به بالا نگاه کرد و پاسخ داد «جز کسانی که چنین کاری میکنند هیچکس نمیتواند زحمت ایستادن در این مکان را بیش از چهار ساعت در نظر مجسم کند زیرا که رنج آن از کور شدن کمتر نیست». وقتی از آن محل خارج شد نگاه مختصری به چشمان او افکندم و آنها را بسیار قرمز و کمفروغ یافتم و بدینجهت از وی پرسیدم آیا دارویی برای راحتی در دسترس دارد؟
پاسخ داد تنها راه این است که فوراً به خانه رفته و برای یک روز خود را در اتاقی تاریک محصور شد و چشمهای خود را هرچند گاه یکمرتبه با آب گرم بشوید تا درد قدری تسکین یابد. سپس از وی در مورد وجود حرارت در گلو، اشکال در تنفس و سردرد سؤال کردم و اینکه آیا مشام ایشان از بو آزرده میشود یا حساسیتی را سبب میگردد. پاسخ داد که هیچیک از این ناراحتیها را ندارد و تنها قسمتی که آزرده میشود چشمها است و اینکه اگر به مدت زیادتری به کار ادامه دهد در زمان کوتاهی کور خواهد شد. بلافاصله پسازآن کف دستها را بر روی چشمها گذاشت و بهطرف خانه دوید. پسازاین واقعه متوجه گدایان زیادی در شهر شدم که پس از مدتها کار در این حرفه یا بهکلی نابینا بودند و یا بینایی بسیار ضعیفی داشتند.
رامازینی مشاغل بسیاری را ازلحاظ بیماریزایی موردمطالعه قرار داده و به نوع بیماری حاصله و نحوه ایجاد آن پی برده بود. این مشاغل عبارتاند از: کارگران معادن فلزات، شیمیستها، کوزهگرها، حلبیسازها، شیشهگرها و آیینه سازها، نقاشها، کارگران تولید گوگرد، آهنگرها، گچ کارها و آهک کارها، داروسازها، مستراح پاککنها و کناس ها، دباغها و کارگران پشم و پوست، پاککنندگان تنباکو، سازندگان مشروبات الکلی، سنگتراشها و بناها، حمامیها، آوازهخوانها، سربازها، کشاورزان، ماهیگیران، قنادها نجارها، بافندگان، دریانوردان، شکارچیها و غیره. او اولین کسی است که به توصیف دقیق و صحیح اثرات آسیبشناسی سیلیکوزیس میپردازد.
شاید رامازینی از این لحاظ در اشتباه بود که بوی بد موجود در هر شغل را تنها علت ایجاد بیماری میدانست اما بسیاری از مسائلی را که امروزه نیز در سلامت کارگران بسیار نقش ایفا میکنند موردتوجه قرارداد مانند لزوم استراحت در بین ساعات کار طولانی، یا وضعیت بدنی مناسب در حین کار. او همچنین به لزوم تهویه مناسب در مشاغل پر گردوغبار اشارهکرده و در صورت نبودن وسایل تهویه، توصیه میکند که کارگران اولاً پشت به جهت باد بایستند و ثانیاً حتیالامکان از منبع تولید گردوغبار فاصله گرفته و دست و صورت و دهان خود را مرتب بشویند.
از یادبودهای فراموشنشدنی رامازینی جمله ایست که به مجموع سؤالات پزشک از بیمار اضافه کرده است. او به همه پزشکان توصیه میکند که از بیماران خود بپرسند «شغل شما چیست؟» این جمله نقطه عطفی در تاریخ طب بشمار میآید تا آنجا که امروز طب کار گسترش بسیاری یافته و همچنان درحالتوسعه است.
متأسفانه، اگرچه او روشها و ایدههای متنوعی را برای پیشگیری از مشکلات شغلی کارگران پیشنهاد کرده است اما بخش زیادی از یافتههایش تا چندین قرن بعد مورد بیتوجهی قرار گرفت.
هرچند دوران جدید طب صنعتی در ایتالیا بهوسیله رامازینی آغاز شد ولی رشد و توسعه واقعی آن در انگلستان شروع و بهوسیله پزشکان انگلیسی به مرحله باروری رسید. چراکه انقلاب صنعتی و پیدایش و گسترش ابزارهای جدید بهخصوص استفاده از ماشین بخار در این کشور آغاز و به ثمر رسید.
توسعه صنعتی و ایجاد طبقه جدید کارگران صنعتی ازیکطرف و ابزار، مواد و ماشینآلات جدید کار از طرف دیگر به نحوی موجب بیماریها و حوادث شغلی مخصوص خود میگردند؛ بنابراین طبیعی است که پزشکان انگلیسی اولین پزشکانی بودند که بهطور وسیع جنبههای مختلف حوادث و بیماریهای صنعتی را موردتوجه قراردادند، آنها نهفقط ازلحاظ طبی بلکه ازنظر اجتماعی نیز پیشقدم بودهاند بهگونهای که شاید بتوان قانون کار سال ۱۸۳۳ میلادی انگلستان را در نوع خود اولین قانون کارگری همهجانبه دنیا دانست. البته پیش از آنهم قوانینی در انگلستان درباره کار و کارگران وضع گردیده بود از قبیل کار کارآموزان در سال ۱۸۰۲ ولی هیچکدام چندان کامل نبوده و علاوه بر آن هیچکدام به نحو کاملی اجرا نشدند.
در طول سالهای قرن نوزدهم اگرچه تعداد زیادی از قوانین وضع گردید و شرایط کار تا حدی بهبود یافت ولی بهبود یک حالت نسبی داشت و بیتوجهی بهسلامت و بهداشت نیروی کار تا پایان قرن نوزدهم میلادی همچنان ادامه داشت. در این سالها بیماریهای شغلی شایع بود و بهعنوان نتیجه طبیعی کار تلقی میشد. تعدادی زیادی از بیماریهای شغلی با اسامی عامیانه شناخته میشدند مانند بیماری لرزش کلاه سازان در میان کارگران سازنده کلاههای نمدی. این موضوع بدین معنی است که اولاَ اینگونه بیماریها کاملاً شایع بوده و ثانیاً چنان خصوصیات متمایز و برجستهای داشتهاند که عامه مردم قادر به تشخیص و تقسیمبندی آنها بودهاند.
طی دوران انقلاب صنعتی و سالهای پسازآن افراد متعددی در انگلستان به رشد و توسعه طب و بهداشت صنعتی (بهداشت حرفهای) و بهطورکلی به بهبود وضع کارگران کمک کردهاند اما چند تن از معروفترین آنها عبارتاند از:
– چارلز تاکرا
-توماس پرسیوال پت
– سر توماس لگ
-توماس الیور
چارلز تاکرا در اوایل قرن نوزدهم در شهر لیدز مقدمات پزشکی را فراگرفت و پس از گذراندن دورههای تکمیلی در همان شهر شروع به طبابت کرد. شهر ایدز در آن زمان مرکز صنایع و حرف مختلف بود. تاکرا در چنین شهر صنعتی بنیان کار خود را به رشته جدیدی از طب نهاد و به مطالعه در طب پیشگیری پرداخت. او کتاب خود را درباره اثر مشاغل مختلف بر بدن هم ازلحاظ سلامت و هم ازنظر طول عمر در سال ۱۸۳۱ منتشر کرد.
این کتاب در چهار قسمت تدوینشده و به ترتیب درباره کارگران، فروشندگان، تجار و صاحبان کارخانه و نهایتاً صاحبان حرف و مشاغل آزاد پرداخته است. در هر یک از موارد فوق دو اصل کلی موردتوجه تاکرا بود: یکی استخدام و کار اطفال و نوجوانان کم سن و سال و دیگری اثرات سوء ناشی از وضعیت نامناسب بدن در زمان کار (مثلاً قوز کردن). او همچنین به بیماریهای ریه ناشی از گردوغبار در معدنچیان و فلزکاران توجه داشت و به ارتباط سل ریوی با بیماریهای ناشی از گردوغبار بعضی از معادن پی برده بود. در مورد اخیر، او استفاده از تهویه و به کاربران یک قطعه آهنربا در اطراف دهان را برای جذب گردوغبار فلزات نامبرده است.
از بیماریهای حرفهای دیگری که تاکرا بر آنها توجه داشته است، شاید مهمتر از همه مسمومیت مزمن با سرب در نزد کارگران نقاش منازل است.
توماس پرسیوال پت نیز از دیگر افراد مشهوری است که موضوع ابتلا به سرطان پوست بیضه در کودکان لولهپاککن دودکش بخاریها را گزارش کرده است. سرتوماس لگ پس از دریافت درجه دکتری به تحقیق پیرامون طب پیشگیری در پایتخت کشورهای مختلف اروپایی مشغول شد و پس از مدتی اولین کتابش را به نام بهداشت عمومی در پایتختهای اروپایی منتشر ساخت.
او پسازآن که چند سالی بهعنوان بهداشت حرفهای پزشک بهداشت شهر برایتون کارکرد، در سال ۱۸۹۸ بهعنوان اولین بازرس پزشکی کارخانهها منصوب و مشغول کار شد و سالهای اولیه این مأموریت بیشتر وقت خود را صرف جلوگیری از مسمومیت با سرب در کارگران کرد و در سال ۱۹۱۲ به کمک یکی از همکارانش بنام دکتر گدبای کتاب مسمومیت و جذب سرب را نوشت.
در سالهای بعد درباره سیاهزخم، آبمروارید شیشهسازها، سرطانهای پوستی ناشی از کار، یرقان سمی، مسمومیت با فسفر، ارسنیک و جیوه تحقیقات مفصلی کرد. وی در سال ۱۹۲۱ به نمایندگی از طرف دولت انگلستان در اجلاس بینالمللی کار در ژنو شرکت کرد و در تهیهی پیشنویس طرح ممنوعیت بینالمللی استعمال سرب سفید (سفیدآب سرب) که برای رنگآمیزی داخل منازل بکار میرفت، شرکت داشت.
توماس الیور (قرن نوزدهم و بیستم) نیز از دیگرکسانی است که با انتشار کتاب خود در سال ۱۹۰۸ به موضوع بهداشت در محیطهای کار پرداخته است. او در کتابی که منتشر کرده به برخی از بیماریهای شغلی اشارهکرده است.
توسعه سریع صنایع و علوم در قرن بیستم و استفاده بشر از مواد گوناگون در مصارف صنعتی، ازیکطرف بر تعداد و دامنه بیماریهای ناشی از کار افزود و از طرف دیگر وسیله تحقیق و بررسی بر روی جلوگیری و درمان آنها را بیشازپیش فراهم ساخت. توجه بیشازپیش مردم در طی این سالها به بهداشت عمومی و طب پیشگیری، خواهناخواه بهداشت در محیط کار را نیز در برگرفت.
البته رشد اجتماعات کارگری و تشکیل اتحادیهها و سندیکاها را نیز میتوان از عوامل مؤثر در بهبود بهداشت محیطهای کار دانست. از طرف دیگر بسیاری از کارفرمایان هم به علت وظایف قانونی و اخلاقی و همچنین پی بردن به این نکته که کارگر سالمتر محصول بهتر و بیشتری را در اختیار خواهد گذارد، در جهت بهبود شرایط محیط کار سرمایهگذاری فراوان کردند.
بسیاری از دولتها نیز در این قرن یا خود پیشقدم تأسیس سازمانهای بهداشتی مخصوص کارگران شدند و یا کارفرمایان را وادار به انجام چنین کاری نمودند. بههرحال، رشد فزاینده نیروهای کار، افزایش شتابنده مخاطرات موجود در محیط کار، موارد بشمار بیماریها و صدمات شغلی، وضع مقررات مربوط بهسلامت کارگران و غرامتهای ناشی از بیماریها و صدمات آنها، همه و همه موجب گردید تا ضرورت شکلگیری رشتهای تخصصی و افرادی آموزشدیده بهمنظور تأمین سلامت کارگر و محیطهای کار بهصورت یک امر اجتنابناپذیر درآید؛ بنابراین در سال ۱۹۱۰ دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد به همراه موسسه فنّاوری ماساچوست رشته جدیدی را پایهگذاری کردند که در آن به مطالعه مشکلات صنایع و بهداشت مشاغل پرداخته میشد و بالاخره در سال ۱۹۱۸ اولین درجه و مدرک بهداشت صنعتی اعطاء گردید.
اگرچه بهمنظور تأمین سلامت نیروی کار و توسعه بهداشت محیط های کار در قرن بیستم پزشکان و بسیاری از دیگر افراد فعالیت های چشمگیر کردند اما بهتر آن است که بحث تاریخچه بهداشت حرفه ای را با ذکری از یک پزشک زن آمریکایی بنام ألیس هامیلتون به پایان ببریم.
ألیس هامیلتون در سال ۱۸۹۳ از دانشگاه میشیگان موفق به اخذ درجه دکتری شد. او مدتی در اروپا و بعد در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا به مطالعه و تحقیق پیرامون آسیبشناسی بیماریها پرداخت و سپس با توجه به تبحر خود درزمینه آسیبشناسی به مطالعه در بیماریهای شغلی پرداخت و اکثر بیماریهای شغلی را موردمطالعه قرارداد. او به شکل خستگیناپذیری تلاش نمود تا کارفرمایان صنایع را متقاعد سازد که جهت برخورداری از تجارت موفق و کسبی پررونق، باید شرایط محیط کار را بهبود بخشند. بخشی از مردم آمریکا این خانم را که عمرش را صرف مطالعه و جلوگیری از بیماریهای حرفهای کرده است به نام دختر رامازینی نامگذاری کردهاند.
ألیس هامیلتون
Hippocrate
Pleny
Claudius Galenus (Galen)
Ulrich Ellenbog
Georg Bauer Agricola (1490 – 1555)
Joachimsthal۷
Paracelsus. (1493 – 1541)
Von Der Bergeucht und Anderen Bergkrankheiten
The Diseases Of Workmen
Hatter’s Shake
Charles Turner Thackrah (1775 – 1833)
Thomas Percival Pott
Thomas Moris legge(1863 – 1932)
Alice Hamilton